محل تبلیغات شما

کارهای جدیدش را زود می نویسم، دیرم شده عجله دارم!!!

نقاشی برای نرگس انگار به مثابه استفاده از ابزاره می خواد رنگها را در خط خطی های منظم کنار هم قرار بده. نظم زیادی در چیدمان ماژیک ها و مداد هایش به خرج میده.

دائم می خواهد جای دیگر برود. وقتی خونه ایم میگه کاش بریم مهمونی، جای دیگه باشیم میگه بریم خونه. خلاصه دوران کاش گفتن شه. ددری هم که هست عین مامانش!

یه روز حرف چاقی و لاغری بود بهش میگم من چطوری ام میگه گردالی!!!

آبله مرغان گرفته دختر. چقدر صبور و خوبه. کلا تا به حال شکر خدا مریضی هایش اذیت مون نکرده. به جوش های میگه پشه زده. شاکی هم میشه اگه بگیم پشه نیست. دست بهشون مرد که بکنه. وقتی می افتاد می گفت باد زد. روی صورتش خدا رو شکر فقط سه تا جوش بود. به شب تب شدیدی کرد. ما هم که چون مطمئن بودیم آبله مرغان ه و با عمو تلفنی صحبت کرده بودیم اصلا دکتر نبرده بودیم(!) سریع بردیمش بیمارستان. کاشف به عمل آمد که دارو رو با وزن قدیمش می دادیم!!! مادر و پدر نمونه این دیگه. اما لحظه ای که فهمیدم آبله مرغان گرفته یه جور دیگه ای درک کردم که مادرم. نمی دونم چیه اما آروم آروم مادر بودن جدی میشه، انگار به هر مرحله ای ش آدم خو می گیره.

دانشکده آمدنش رو بگم. میلاد انواع آزمایش و بر و بپاش رو روی میز من انجام میده. استاد ها باهاش گپ می زنم. دکتر طالبی بهش میگه به مامانت بگو شهر بازی ببردت، دردسر برامون درست کرده!


میگه دوست دارم مامان بشم. ذوق کرد وقتی گفتم تو هم مامان میشی. دکتر شدن رو هم کلا دوست داره. میگه می خوام آدم ها رو خوب کنم. خوشم اومد از دیدش. میگم اگر مامان می شدی چی کار می کردی؟ میگه می رفتم دانشگاه!

عاشق مدرسه رفتن شده. تبلیغ فروشگاه لوازم تحریر و کیف مدرسه رو می ببینه و میگه وقتی رفتم مدرسه از اینجا برام کیف بخر.

دیروز توی خیابون یه آقایی با رییس بلند دیره، میگه مامان اون آقاهه ریشاش مو داشت!!!

توی خواب ما رو دعوا می کنه که برید کنار من جا بشم، بالش من جا نداده.

وقتی پشت تلفن صداش رو می شنوم دلم آب میشه و تنم می لرزه می خوام بغلش کنم.

تازه شهر و فلق هم یعنی چرخ و فلک.

ادای آدم بزرگ‌ها

تمرین برای به کار گیری اصطلاحات

مادری بالا می گیرد ... آبله مرغان

میگه ,رو ,هم ,مامان ,مرغان ,آبله ,آبله مرغان ,انگار به ,می خوام ,میگه می ,من جا ,آبله مرغان گرفته

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ گروه سرگرمی ایرانیان های آنیا و کورانوسوکه ...رمان Teresa's page ̯ دهکده ی من ̯ Barbara's receptions مهدویت، نقد شیخیه و بهائیت آپدیت نود 32،آپدیت جدید نود،آپدیت جدید نود 32،نود 32 آپدیت Patrick's life Kenneth's page Alecia's receptions